Select a language
فارسی
English
Image 1
Image 2
Image 3
Image 4
Image 5
  • سهو مذهِّب

    سهو مذهِّب

    سهو مذهِّب: گاهی تذهیب کنندگان یا مذهبان، از روی سهو و یا به عمد، برخی نقطه ها یا بخش های حروف را با تذهیب مب پوشانند. ازین رو آن نقطه یا بخش از کلمه دیگر دیده نمی شود.
  • تذهيب

    تذهيب

    راستن و نقاشی کردن بخش هایی از نسخۀ خطی یا حواشی قطعه هاست. در تذهیب، حتما باید رنگ طلایی بکار رود چون ریشۀ این واژه از «ذهب» به معنای طلاکاری است. در تذهیب، علاوه بر طلایی از لاجورد، شنگرف، سفیداب و جز اینها نیز استفاده میکنند. نقوش تذهیب که پیشینه ای کهن دارد، نقوش طبیعی نیست و ساختۀ ذهن طراحان هستند و ازین رو گونه ای خاص از نقاشی بشمار می رود.
  • تسمه اندازی

    تسمه اندازی

    تسمه به نوار باریکی گفته می شود که همچون جدول، متن را از حاشیه و دیگر تزیینات جدا می کند و در آن معمولاً یک شکل یا ریتم به شکل یکنواخت، تکرار می شود.

  • کاف و گاف

    کاف و گاف

    بنابر تأثیر الفبای عربی بر فارسی، این دو حرف تا قرن اخیر، یکسان نوشته می شدند و فقط هنگام خواندن، تفاوت در تلفظ داشتند.

  • خطائی

    خطائی

  • شاه عباسی

    شاه عباسی

  • اسلیمی

    اسلیمی

  • عنوان چلیپا

    عنوان چلیپا

    در آغاز اشعار، نام و صفاتی از خداوند را می نویسند و گاهی هم به نام شاعر اشاره می شود.
  • نیمترنج

    نیمترنج

    تزیینی که شبیه به نیمی از یک ترنج مدوّر و گاه بیضی شکل باشد.

  • دندان موشی

    دندان موشی

    گونه ای تحریر (دور گیری) است که در آن اطراف نوشته را با خطوط منحی ابر مانند و متّصل به هم پوشانده و گاه زمینهٔ آن را طلایی رنگ میکنند.
  • نقطه های محذوف یا مشترک

    نقطه های محذوف یا مشترک

    در خط نستعلیق، به علت زیاد بودن دور و انحنای حروف و کم بودن سطح، گاهی جای مناسب برای گذاشتن نقطه ها وجود ندارد و در نتیجه، خوشنویسی نقطۀ برخی حروف را نمی نویسد و یا از نقطه یا نقطه هایی به شکل مشترک برای دو حرف یا کلمه استفاده می کند.

  • سین در نستعلیق

    سین در نستعلیق

    در خط نستعلیق، معمولاً  برای اشتباه نشدن میان حرف «س» با «ش»، در زیر حرف «س» سه نقطه میگذارند. همچنین در جایی که «س» کشیده نوشته شده و برای مثال معلوم نیست که این کلمه، «جم» است یا «جسم»، این سه نقطه کمک بسیاری به خوانایی می کند.  در صورت نبودنه فضاى كافى، نقطه ها گذاشته نميشود.

  • رقم

    رقم

    سنت امضا کردن و نوشتن نام در پایان نسخه های خطی و قطعه ها بسیار کهن است و به سده های نخست دورۀ اسلامی باز می گردد. نام خوشنویسان بیش از دیگر هنرمندان در پایان کتیبه ها و نسخه های خطی باقی مانده است چون که مستقیما با نوشتن سر و کار داشته اند و امکان این کار برایشان مهیا بوده است. در امضا و رقم، آوردن برخی عبارات به شکل سنت درآمده است؛ عباراتی که نشانگر فروتنی هنرمند باشد، همچون: الحقیر، الفقیر و جز اینها

شعر فارسی، خطِّ نستعلیق، مجموعۀ آقای ابوالعلاء سودآور، امریکا.

چلیپا

هنگامی که نوشته های صفحه به شکل افقی نباشند و با زاویه ای حدود 45 درجه نوشته شوند. این قالب بیشتر برای نوشتن دو یا چند بیت شعر به خط نستعلیق به کار می رود.

جدول

جدول به خطوط نازکی گفته می شود که چهارسوی متن کشیده شده و آن را از حاشیه جدا می کند. این خطوط به تعداد و رنگ های گوناگون هستند و با ابزار فلزی به نام «قلم جدول» کشیده می شود که امروزه به نوع فرنگی آن، «ترلینگ» گفته می شود. ضخامت این خطوط را با پیچی که بر دستۀ قلم جدول قرار دارد، می توان کم و زیاد کرد.

حاشیه

حاشیه غالبا با خطوطی به نام جدول از متن کتاب، جدا می شدند. این جدول ها بنا به نفاست کتاب، دارای تنوع در تعداد و رنگ هستند. در نسخه های نفیس و مرقعات، معمولا جنس و رنگ کاغذ متن و حاشیه، با هم تفاوت دارد. گاه متن کتاب بر روی دو کاغذ نازک نوشته و به هم چسبانده می شد و در نتیجه، متن پشت صفحه، سایه ایجاد نمی کرد و زیباتر بود؛ در این صورت، کاغذ حاشیه را به گونه ای انتخاب می کردند که ضخامتش به اندازۀ دو لایه کاغذ متن بوده باشد.

تقارن

در هنرهای اسلامی غالباً تقارن دیده می شود اما گاه برای تنوع در تذهیب و تشعیر، تقارن به شکل کامل دیدن نمی شود. همچنین در تزیینات اطراف نوشته ها، چون حجم و اندازۀ کلمات با هم تفاوت دارد و در اختیار کاتب یا نقاش نیست، تقارن صد در صد وجود ندارد.

طلاکاری

طلا در کتاب به دو روش استفاده می شد. یکی ورق طلا که بسیار نازک و شکننده است و برای پوشاندن سطوح صاف و بزرگ استفاده می شد. دیگری طلای محلول است که در نقاشی و همچنین کتابت استفاده می شد. روش محلول کردن طلا از این قرار بود که تکۀ ریزی از آن را در میان دو لایه از چرم گذاشته و مدت زیادی با ابزاری چون چکش بر آن می کوبیدند تا ورقۀ بسیار نازک و شکننده ای به دست آید. سپس آن ورقۀ نازک را در ظرفیی همراه با صمغ عربی یا گونه های بستمان (مادۀ چسبنده) می ساییدند و در نتیجه، محلول طلا به دست می آمد که از آن هم در کتابت و هم در نقاشی و کشیدن جدول ها، استفاده می شد.